آلاچیق دوستی
دوستی یکرنگی

 چه احساس خوبیه وقتی می شنویم کسی می گوید :
مواظب خودت باش
اما خیلی بهتر از اون اینه که می شنویم کسی می گوید : خودم همیشه مواظبتم

 

دو شنبه 18 شهريور 1392 | 11:8 | علیرضا |


وقتـــی نخـــواستنـت...

آروم بـکــش کـنـــــار...!

غــــم انـگیـــــز اسـت اگـــر تـــو را نـخـــواهـــد؛

مســـخـره اســت اگـــر نفهمــــی؛

احــمقـــانـــه اســت اگــــر اصــرار کـنـــی

 

دو شنبه 21 مرداد 1392 | 13:11 | علیرضا |


 

گاهی مجبورم به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم . . .

چقدر خیالش آسوده ست . . .

چقدر تحمل سکوتش طولانیست . . .

چقدر. . .

 

دو شنبه 21 مرداد 1392 | 1:2 | علیرضا |


تولده 15 سالگیت مبارک آجی نیلوفر

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدتولدت مبارکتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد 

 

حالا همه با هم دست دست

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

همه باید برقصن

 


 

حالا نوبت فوت کردن شمعِ

حالا نوبت کادوها شده

حالا چرا انقدر عجله داری!!!!

 

 

 

 

 

 


اولش همه شکل هم هستیم
کوچولو و کچل
حتی صداهامون هم شبیه به همدیگه است
با اولین گریه بازی شروع میشه
هی بزرگ می شیم
بزرگ و بزرگتر
اونقدر بزرگ که یادمون میره
یه روز کوچولو بودیم
دیگه هیچ چیزیمون شبیه به هم نیست
حتی صداهامون
گاهی با هم می خندیم
گاهی به هم!
اینجا دیگه بازی به نیمه رسیده
:
واسه بردن بازی
روی نیمه ی دوم نمی شه خیلی حساب کرد
گاهی باید برای بردن بازی
بین دو نیمه
دوباره متولد شد!

یک سال دیگه گذشت
یکی میگه یک سال دیگه بیهوده گذشت
یکی میگه یک سال بزرگتر شدم
یکی میگه یک سال پیرتر شدم
یکی میگه یک سال دیگه تجربه کسب کردم
یکی میگه یک سال به مرگ نزدیک تر شدم
یکی هم اصلا براش مهم نیست و هیچی نمیگه.

منم یک سال بزرگتر شدم ... یکسالی که نمی دونم توش واقعا تونستم « بزرگ » بشم یا نه ؟ ... تونستم با مشکلات خودم کنار بیام ؟ ... تونستم همونی باشم که هستم ؟ ... تونستم بعضی از عیب هام رو برطرف کنم ؟ ... تونستم کسی رو نرنجونم ؟ ... تونستم دل کسی رو شاد کنم ؟ ...
نمی دونم ... باید فکر کنم ... شاید اونجوری که می خواستم باشم نبودم....ولی یکسال بزرگتر شدم...اونم خیلی سریع....

 

 

 

 

 

دو شنبه 14 مرداد 1392 | 1:32 | علیرضا |